جدول جو
جدول جو

معنی دلال وار - جستجوی لغت در جدول جو

دلال وار
(دَلْ لا)
چون دلال. مانند دلال. همانند واسطه های خرید و فروش:
گنه به من بر دلال وار عرضه دهد
بدان سبب که خریدار آب دندانم.
سوزنی.
رجوع به دلال شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
مانند خلیل. خلیل گونه:
کآنجا بدست واقعه بینی خلیل وار
درهم شکسته صورت بتهای آرزو.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(کُ)
بقدر کلاه. به اندازۀ کلاهی از جامه و قماش. جامه ای به اندازۀ یک کلاه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
رفتم تبری به پنبه دوزی دادم
تا پنبه زند کلاه واری برداشت.
(یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(مَلْ لا)
مانند ملاح: یکی ملاح وار به مجدفۀ پنجۀ پای، کشتی قالب را به کنار افکندی یکی... (مرزبان نامه چ 1 ص 120). و رجوع به ملاح شود
لغت نامه دهخدا
به سان ماهی وال، به شیوۀ بال:
ماهی وال است طمع دور دار
زود به دم درکشدت وال وار،
ناصرخسرو،
رجوع به وال و بال و بالن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هلال وار
تصویر هلال وار
نو ماهوار مانندهلال بشکل ماه نو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیال وار
تصویر عیال وار
صاحب عیال دارنده اهل و عیال کسی که نانخور بسیار داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاح وار
تصویر ملاح وار
ملوان وار مانند ملاح: (بتماشای بطان بنشستند... یکی ملاح وار بمجدفه پنجه پای کشتی قالب را بکنار افکندی) (مرزبان نامه. چا. . 1 تهران ص 120)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وال وار
تصویر وال وار
مانند ماهی وال همچون بال: (ماهی وال است طمع دور دار زود بدم درکشدت وال وار)، (منسوب به ناصرخسرو) توضیح باید دانست که ماهی (وال) نمیتواند انسان را ببلعد ظاهرا گوینده با نهنگ (تمساح) اشتباه کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیال وار
تصویر عیال وار
کسی که خانواده و فرزند زیاد دارد
فرهنگ فارسی معین